محل تبلیغات شما

+ درست همون ساعت که قرار بود بریم؛ چنان بارونی می بارید که به خاطر ماه پشیمون شدم چون جای شلوغی بود و جای پارک نبود و باید ماشین رو جای دوری پارک می کردیم. از طرفی دیدم اگر آنتی بیوتیک بده واسه شیر ضرر داره

در حقیقت حوصله دکتر رفتن نداشتم. فعلا دهانشویه و آب نمک استفاده می کنم. کاش بتونم قبل عیدی به دندونم یک رسیدگی جدی بکنم که تو عید کار دستم نده


+ در طول روز که تنهاییم؛ وقتی شب همسر از شدت خستگی می خوابه دلم می گیره. خصوصا الان که ناخوشم. طفلکی خیلی خسته میشه. بهش می گم کارت رو کم کن میگه همیشه از این فرصت ها نیست. همیشه توان سخت کار کردن نیست اما به نظرم زیاد داره به خودش قشار وارد می کنه چون روزای تعطیل هم چند ساعتی پای لپ تاپِ


+ از بعد حرف مامان که قطعا از سر احساس عجز در حل مسئله گفت: " پس نه ما میام نه شما" هنوز دلم صاف نشده. هنوز دلخورم. اینقدر که منی که چشمام رو باز می کردم به جای صبحانه زنگ میزدم به مامان تا یک هفته اگر مامان زنگ نمیزد منم نمیزدم. و الانم حرفام خلاصه شده به احوالپرسی. دیگه حرفم نمی آد. گاهی یک مسئله به ظاهر ساده دلخوریهای بزرگی ایجاد می کنه. تا یک ماه دیگه رو نمیدونم اما الان اصلا دوست ندارم برم خونشون. شاید چون نمی بینیم همو دلخوری من طولانی شده. شاید چون مامانم زیادی صبوره و این بار اینطور عکس العمل نشون داده و شوکه شدم؛ باعث دلخوریم شده. شاید هم من زیادی نُنُرم.

امروز مولودی داشتن و برهلاف سالهای قبل هیچ تو دلم نمیخواستم که اونجا بودم.


+ وقتایی که حالم خیلی خوبه و حس نوشتن از قشنگیا رو دارم ماه اجازه نوشتن نمی ره. اینقدر مطلب و موضوع تلف شده دارم که بعد از اون خس با نوشته نمیشن و کلا از بین میرن یا دیگه اونطوری که باید در قالب کلمات نمی گنجن.


+ دلم حرف زدن می خواد اما هیچ کس نیست باهاش حرف بزنم

از بدن درد و حس تب دلم میخواد همین الان بخوابم اما هم باید شام بیارم هم معلوم نیست ماه کی بخوابه


+ ازتون واقعا ممنونم که همراهم هستید و برام می نویسید. نظرات رو کم کم جواب میدم و تایید می کنم


+ خدایا ممنونم که همه بیمارها خصوصا بیمارهای سخت رو شفا میدی



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها